در پی دور شدن هنر قلمکاری از اصالت خود و به میان آمدن پای هنر چاپدستی بر روی پارچه (چیتگری) با استفاده از طرحهای سنتی، کمکم قلمکاری حقیقی که با استفاده از قلم (قلمو) اجرا شود محدود به پردههائی گردید که در آنها روایتها و داستانهای آئینی- ملی و مذهبی به تصویر در میآمد و از قضا دیگر در آنها چندان خبری از ظرافت و اصول طراحیهای هنرمندانه نبود؛ بلکه بیشتر میتوان آنها را اجراهائی ذوقی دانست که بدست برخی هنرمندان تجربی شکل میگرفت.
از طرف دیگر حضور پارچههای چیتگری (چاپدستی) موجب شده بود کاربریهای متنوع با تیراژ تولید به مراتب بالاتر و با قیمت بسیار کمتر و البته کیفیت اجرا و هنری پائینتر توجه قشر فراوانی از جامعه را به خود جلب نموده و عملاً دیگر جائی برای پارچههای قلمکاری گرانبها و اعلاء با توجه به شرایط زمانی آن دوران نباشد. به عبارتی پس از دوران قاجار را در تاریخچه قلمکاری، باید مقارن با چیره شدن کمیت پارچههای چیت بر کیفیت پارچههای قلمکار دانست که موجب فراموشی آن و شروع تحریفها برای جایگزینی پارچههای چاپدستی به جای قلمکاریهای اصیل شد، دانست. اتفاقی که تا حدی در پی بیاطلاعی و نبود دانش در میان تولیدکنندگان و تا حدی دیگر به دنبال سودجوئی و منفعتطلبی فعالان این عرصه حادث میشد.
"لحظههاتون زیبا"
"Nice Life; Like Art"