بیشک فرصتهائی همچون نوروز که سرآمد تعطیلات میانمدت
در میان بنگاههای اقتصادی-اداری است، زمان مناسبی به منظور تجدید قوا و بهسازی در
فرآیندها و سازوکارهای موجود در ساختارهای حاضر میتواند به شمار آید؛ همان چیزی
که در شیوههای مدیریتی خود را به روشهای گوناگونی ظاهر میسازد و البته در این
جا تعطیلات نقش توفیقی اجباری را بازی میکند!
اما
تعطیلات و دو بحث بنیادین در زمینه مباحث کسبوکار و مدیریت کلان... نخست این که
چگونه میشود چنین اوقاتی که اساسا به منظور بالا بردن تراز انرژی در سازمانها
آماده گردیده، خود تبدیل به ابزاری میگردد تا منابع بسیار ارزشمند دیگری همچون
زمان پاسخگوئی به نیازهای مخاطبین زیر پا گذاشته شود و یا چرخ صنعت و اقتصاد یک
مملکت به کندی بچرخد؟ همان طوری که بعضاً قریب به یک ماه عموم فعالیتهای جامعه به
شکلی مختل گردیده و یا در سطح پائینی از بهرهوری قرار میگیرد!
آیا
اینها خود نمادی از فرهنگهای غلط در سیستمهای کاری و اجتماعیمان بشمار نمیآید؟
و دوم میتوان گفت: آیا بهتر نیست سازمانها با درک صحیحتری از فرصتهای این چنین
به منظور استفاده بهتر از قوتهای حاضر و یا رفع ضعفهای موجود، در صدد کارائی بیشتر
نظامهایشان برآیند، تا این زمانها صرفاً به یک تعطیلات چندروزه که تنها تأثیری
اندک میتواند داشته باشد تبدیل نگردد و تعبیری از مَثَل روز از نو و روزی از نو
نشود تا از قِبَل آن بتوان تعطیلات را به تعبیری استراتژیکترین زمان برای تیمهای
مدیریتی در جامعه مبدل ساخت؟!
با
این حال شاید زمان مناسبی برای تقدیر از افراد شرافتمندی باشد که درگیر بهبود
ساختارهای فکری و شغلیشان هستند تا نهایتاً برای خود، خانواده و جامعشان شادی و
برکتی دوچندان حاصل گردانند.
کلمات کلیدی:" قلمکاری - قلمکار - بی سان - کسب و کار - صنایع
دستی "