اینک اگر بپذیریم که عموم شرکتهای دانشبنیان وطنی بیش از آن که
فعالیتها و کسبوکار خود را بر پایه دانش ایجاد نمایند به یک کپیبرداری و انتقال
تکنولوژی از کشورها و شرکتهای پیشرو روی آوردهاند، باید گفت چنین رویکردی شاید
با شانس کمتری موجب پیشرفت و سبقت گرفتن حوزه اقتصاد و مشاغل دانشبنیان کشور از
دیگر کشورهای ممتازی خواهد بود که به واقع علم و به عبارت بهتر دانش این حوزهها
را در اختیار دارند و از اتفاق و متأسفانه به اشتباه از سوی سیاستگذاران داخلی نیز
مورد توجه قرار گرفته است و تنها توجیه آن را میتوان ضربالمثل مرغ همسایه غازست
بدانیم. به عبارتی بهتر همان گونه که طبق نظریه برتری مطلق در مدیریت بازرگانی
عنوان میشود، بیشترین ارزش افزوده و بهرهوری عاید کشورهائی خواهد شد که روی
نقاط قوت خود تمرکز داشته باشند.
حال بگوئید آیا در حضور کشورهای پیشرفته دیگری که سراغ داریم چگونه میتوان
صِرف ورود در بخشهائی همچون IT، هوافضا، نانو و... اعلام سرآمدی در سطح جهان داشته باشیم (آن هم
نه به شکل کوتاهمدت و مقطعی) که حاصل همان پیرویهای کورکورانه باشد؟!
پس باید گفت کشوری همچون ایران که با دارا بودن تمامی ویژگیهای
بالقوهاش موجب ایجاد تمدنی ریشهدار در آن گردیده، بهرهمندی از منابع طبیعی و
گردشگری و نیز تلفیق فرهنگ و هنر اصیلش را میتواند به شکلی دانشمحور، درونزا و
برونگرا به عنوان اساس ماهیت اقدامات خود قرار دهد که این بار در حوزههای مرتبطی
مثل گردشگری، هنر، معماری، نساجی، طراحی صنعتی و... نقطه اتکائی باشد و از علوم
دیگر برای کاربردی کردن این علوم استفاده نماید تا نتیجتاً در صنایعدستی نفیس و
فاخر، رونق مباحث توریسم، طراحی الگوهای معماری نوین و هر آن چه ذیل موضوع بنیادین
فرهنگ و هنر قرار میگیرد، نمایان شود.
کلمات کلیدی: دانش بنیان، هنر، قلمکاری