پرسش؛ همین امروز با چه میزان از محتواهای گوناگون در موقعیتها و رسانههای مختلف روبرو بوده ایم؟
موضوعاتی از قبیل مباحث علم، فرهنگ، اقتصاد، سلامت، هنر، مهندسی مدیریتی، رفتاری و... و در این بین چه سهمی از مطالب متنوع اعم از تصویری و صوتی و نوشتاری که با آن مواجه شده ایم مخاطب مستقیمش خودمان بودیم یا دست کم امکان اصلاح یا تغییر مثبت و رو به رشد را در ما ایجاد کرده است؟
بدون شک برای مخاطبینی همچون ما و شما بعنوان اعضای فعال خصوصی چنین مفاهیمی بیتاثیر نخواهند بود... اما در مقابل شکل و وجه دیگری از این مسئله را نیز میتوان نگاه کرد و آن اینکه چرا با وجود ارائه این حجم انبوه از تولید محتوا، اکثر تغییرات در سطح عموم جامعه صورت میپذیرد و گویی خواص که بعبارتی مسئولیت انجام وظایف همگانی، در بخشهای مختلف را به هر ترتیب بر دوش دارند این اطلاعات تغییر محسوسی در بهبود عملکردشان ایجاد نمیکند؟!! بطوری که انگار هر آنچه در قالب طنز گفته میشود تنها پوسته و ظاهری از شوخی و مزاح برای گذران وقت تلقی گردیده یا مباحث علمی مطروح صرفا آگاهی بخشی سطحی، آن هم برای خالی نبودن عریضه پنداشته میشود یا مسائل انتقادی تنها فرصتی برای ارائه کاستیها بی هیچ ترتیب اثری است... فارغ از مباحث زیرساختی و کلانی که بر ذمه دستگاههای عریض و طویلی است تا رسیدگی به اموری اینچنینی را در دستور کار خود قرار دهند.
به هر عنوان ارائه و اشاعه مفاهیم متنوع در لایههای مختلف اجتماعی مستلزم بررسی شایستهای است که فارغ از دنده پهن یا پوست کلفت، علت عدم وجود چنین رسیدگی شایستهای "تنها یک حرف است و آن اینکه در خانه کسی نیست".
پس بهتر است این عدم اعتنا به کاستیها و ضعفهایی که بوفور شاهد آن هستیم یا مسائلی که بیان آنها از سوی مردم به ظاهر کمتر محتوای عمیقی را منتقل میسازد را با گزافه گویی از جانب جامعه اشتباه نگیریم، آنچه بعضا از سمت برخی روشنفکران مطرح میشود در حالیکه درصورت صحت تلقیشان، خود جای تامل و پرداختن به لایههای پنهان فرهنگی خواهد داشت.
"در خانه اگر کَس است..."
کلمات کلیدی: معضل اجتماعی، نقد اجتماعی، قلمکاری، کارآفرینی