هر سازمانی جهت حفظ پویایی و نشاط در ساختار خود بدون
شک نیازمند همافزایی و همفکری و تحرک ساختاری خواهد بود و در این بین بروز تعارضات
فردی نیز میتواند به شکلی کنترل شده و هدفمند به این پویایی کمک نماید.
در این باره اینگونه میتوان گفت که تعارضات سازمانی،
آن هم به صورتی منطقی و بر اساس تفکر سنجیده اعضا، به بهرهوری بالاتر از سوی جمع خواهد
انجامید و حاصل آن رقابت، گفتمان، رفع نقایص از طریق نقد سازنده و... میباشد.
اما باید به یاد داشت مطمئنا افراط در بروز تعارض نیز همانند سمی مهلک و البته تا حدی
خاموش است که قدرت از پای درآوردن هر سازمان و جامعهای را در خود دارد؛ به نحوی که
اگر شاهد چنین کنشهایی در عموم سطوح ساختار سازمانی باشیم تصور سلب صلاحیت و اعتماد
بین فردی در اعضای سازمانمان دور از انتظار نخواهد بود و شرایط به قدری پیچیده و سر
در گم خواهد شد که دیگر هر عضوی و در هر جایگاهی، موقعیت و ابزارهای در دست خود را
به گونهای بکار میگیرد تا دیگری فارغ از فرصت ابراز هر قوت و ضعفی، موضع خود را متزلزل
بیند و این ناشی از ابتلای اعضای آن جامعه به تعارضی است که در سازمان ریشه دوانیده
و با ارائهای عقده گونه نمایان میشود.
بنابراین هر ساختاری برای حفظ برتری در میان رقبا باید
توسط مدیرانش عرضهای سنجیده و هدفمند از تعارض را در میان افراد و حتی خود بکار گیرد
تا ضمن رفع کسالت، موجب بروز و نمایش استعدادها نیز گردد، اما هیچگاه چون دامی برای
کل بافتار تحمیل نشود، که در غیراینصورت_________________