سازمانها و جوامع در جایگاه محل تعامل انسانها بدون شک موقعیتهائی را فراهم میآورد که ایجاب میکند افراد نسبت به رفتارها و تصمیمات یکدیگر بازخورد داشته باشند و بدین ترتیب به عنوان عملی کنترلکننده جهت دوری و پرهیز از اشتباهات و خطاهای فرایندی و حتی نتیجهگرایانه ظاهر شوند و به این نحو نسبت به مشکلات و ضعفهای سیستمی واکنش نشان دهند تا ضمن اصلاح، از بروز و ترویج ناکارآمدیها جلوگیری به عمل آید.
اما خلاف آن چه تا این جا کوتاه بیان شد، هر روزه شاهد هستیم که در مراودات روزانۀ شخصی یا عمومی، افراد از ارائه بازخورد در قبال ناکارآمدیها و اختلالات ریز و درشتی که با آن مواجه میشوند، خودداری میکنند و عموماً توجیهی شبیه به دامن نزدن به شرایط نامناسب یا رعایت احترام و جانب ادب برای این رفتار مطرح میگردد... با وجود این شرایط سازمانها باید متوجه روابط سیستماتیک و فزاینده (خواه مخرب-سازنده) در فرایندهایشان باشند و عدم ارائه نظرات و نقدها را صرفاً پسندیده و خوب قلمداد نکنند؛ چرا که مخفی نگهداشتن دیدگاهها و شنیدن راهکارها در طولانیمدت علاوه بر اشاعۀ خطاها در افراد سازمان و ذینفعان، احساس نارضایتی و زوال را فراهم میآورد که در چنین حالتی حفظ شیوۀ صحیح در ارائه نقد به منظور سکوت و سرپوش نهادن بر کل فرایندهای غلط جاری نیست.
معالوصف اگر باز دلیلی همچون در نظر گرفتن منافع شخصی برای عدم ارائه بازخوردها مشاهده میگردد، پیشنهاد میشود: سسسیسسس هیچی نگو؛ درست میشه...!
وازگان کلیدی: سازمان، بازخورد، خطا، کنترل، قلمکاری